ღ...ღ سايه روشن ღ...ღ

روز هايی می آيند که دلت می خواهد

آدمی از آن خوب هايش , روبه رويت بنشيند

خوب يعنی کمی بيشتر حوصله داشته باشد

خوب يعنی کمی صميمی تر باشد

يعنی به تو بيشتر از خودش فرصت حرف زدن بدهد

و خودش را بيشتر از تو قضاوت کند

بگذارد غريبی کنی ,

بی موقع ساکت شوی و آن گرماگرم صحبت , بغضت بشکند و ...

شايد هم حرف هايی را که تو دلت می خواهد , بی حاشيه بگويد

وقتی می داند به او نياز داری ,

ژست روشنفکری اش تو را در حال خودت رها نکند

آدمی باشد که اول و آخر بتوانی رويش حساب کنی

از بالا نگاهت نکند

دچار خود بزرگ بينی و خود کوچک بينی هم نباشد

آدمی که در کلام و نگاه خيلی بيشتر از , پند و اندرز

محبت کند , محبت کند و محبت کند ...............

 

 

 

 

 


 

♥ سه شنبه 23 آبان 1391 ♥ 22:36 بـ ه قـلمـ h... ♥

دنيا هر چقدر هم که کوچک باشد ,

تو از من دور شده ای و اين

تمام واقعيت هاست !!!

 

 


 

 

♥ سه شنبه 16 آبان 1391 ♥ 23:49 بـ ه قـلمـ h... ♥

من کودک احساسم را ميان کوچه های دلواپسی گم کرده ام

ميان ازدحام دروغ ها , در هجوم سنگدلی ها ,

در خنده های مرگ بار ..................................

آنجا ميان سياهی

جايی که فرياد ها بی صداست و

صدا ها در بن بست زمان خفته است .

من گريه هايم در خفقان تنهايی حبس ابديت خرده اند

و ابر چشمانم حق دفاع ندارند .

اما .......................

پشت ميله های زندان تنهايی به اميد آن نوری هستم

که شايد از دريچه قلبی , احساس گمشده ام را

به من باز گرداند .......

شايد ..............

 

 

♥ سه شنبه 9 آبان 1391 ♥ 9:49 بـ ه قـلمـ h... ♥

حتی بر سر قبرم کلاغ ها با جامه سياه می آيند

با قار قار کردنشان برايم اشک می ريزند

افسوس کسی ديگر جز آنها يادی از من نمی کند

گويا از نسل مرغانم نه آدميان ...

 

 

♥ چهار شنبه 3 آبان 1391 ♥ 10:52 بـ ه قـلمـ h... ♥


طراح : صـ♥ـدفــ